گاه خداوند کسانی را وارد زندگی شما میکند تا به واسطهی شما، سرنوشت آنها به صورتی بهتر رقم بخورد. و در این میان به همان نسبتی که شما آنها را رشد میدهید و بالا میکشید، خودِ شما نیز رشد پیدا کرده و بالاتر میروید.
این یک حقیقت است که گاه قرار است شما نیازهای دیگران را مرتفع کنید تا به همان نسبتی که نیازهایی را برطرف میکنید، خداوند نیز نیازهای شما را برطرف نماید و از عنایت خود به شما بذل کند.
البته عکس این موضوع نیز صادق است. اگر شما حاضر نباشید از فرصتهایی که خداوند متعال پیش رویتان گذارده است، بهره ببرید و زمانی را به دیگران اختصاص بدهید، توفیقات زیادی از شما سلب خواهد شد و لذا به احتمال زیاد دیگران هم زمانی را به شما اختصاص نخواهند داد.
پس اگر به تحقق رویایهای خود میاندیشید؛ بایستی آمادهی این امر باشید که در شرایط لزوم، دیگران را نیز در مسیر رویاهایشان یاری کنید. در غیر این صورت، در نقطهای گیر خواهید افتاد و جلوتر نخواهید رفت.
این موضوع را با هر نامی که میخواهید نامگذاری کنید و به هر نحو که میخواهید کارکرد آن را برای خود توضیح دهید:
- رفتاری همچون یک بومرنگ که بعد از پرتاب، دوباره به سراغ خودتان میآید
- قانون عمل و عکسالعمل
- قانون کنش و واکنش
- قانون کارما
- بازتاب اعمالِ انسانی
- از هر دست که بدهی، از همان دست پس خواهی گرفت
- تو نیکی میکن و در دجله انداز، که ایزد در بیابانت دهد باز
- هرچه کنی به خود کنی، گر همه نیک و بد کنی
و …
مهم نیست با چه عنوانی و چه توضیحی و چه توجیهی؛ مهم این است که به هر حال، زمانی که دست دیگران را میگیرید و آنها را نیز بالا میکشید، عمل خیر شما به خودتان بازمیگردد.
و حتی در این میان وقتی کار خیر انجام میدهید مغزتان با ترشح چندین برابری دوپامین، به شما پاداش میدهد و شما را از این کردهتان سرخوش و خوشنود میکند.