برگهی آزمایش دخترش را گرفت و با هم از آزمایشگاه بیرون رفتند؛ همانطور که دست دخترش را گرفته بود و توی راهروی بیمارستان راه میرفت؛ مدام در فکر این بود که اگر آزمایش را به دکتر نشان دهد و قرار بر بستری، یا تهیهی داروهای گرانقیمت و یا هزینهای دیگر در کار باشد چه!؟
یک لحظه سر جایش ایستاد؛ نگرانی از چشمانش کاملا مشخص بود؛ پاکت جواب را باز کرد و سعی کرد از روی نوشتههای انگلیسی و اعداد بفهمد حال جگرگوشهش آنقدری خوب شده که بتوانند بدون دردسر و هزینه به خانه بروند یا نه.
مشکل سلامتی دخترش یک طرف ماجرا بود و نبودِ تکیهگاه و متکفلی که بتواند در چنین شرایطی آنها را همراه و کمکیار باشد، از طرف دیگر فشاری زیاد بر او میآورد. آخر همسر او چند سال پیش در اثر سانحهای فوت شده بود.
اگرچه در این روزهایی که به خاطر کرونا دلواپس سلامتی عزیزامان هستیم بهتر حالِ مادرهای انصارالرسول را میفهمیم، اما درک تنهایی، بیسرپناهی و فقدان تکیهگاه چندان برای ما قابل هضم و درک نیست؛ البته تا زمانی که مهر و حمایت شما را زیر این سقف داشته باشیم، میتوانیم امیدوار ماندن این مادرها را بیش از هر زمان دیگری شاهد باشیم.