شاید یکی از دغدغههای بزرگ مردم امروزی، فرار از خط فقر باشد؛ مردم زیادی امروزه مدام در حال اندازهگیری خط فقر و قیاس آن با شرایط خود هستند.
و این در حالی است که باور فکری که این عملکرد برای ایشان به بار میآورد به مراتب مخربتر و ناسالمتر از بودن در زیر خط فقر است.
اشتباه نشود، نمیگویم خط فقر را با آغوش باز بپذیرید و خود بر رسیدن به شرایط نامطلوبی که این خط عبور نمیکند دامن بزنید؛ بلکه میگویم فکر خود را از هر آنچه که شما را از آزادگی، وارستگی، جوانمردی و حریت باز میدارد دور نگه دارید.
بی شک اگر امروز تنها یک بار زندگی خود را به زندگی افراد تنگدست و نیازمند گره بزنید، و خودتان را جای آنها بگذارید؛ به خوبی خواهید فهمید که آنها چه زندگی سخت و طاقت فرسایی دارند و واقعا شرایط کنونی شما در جایگاه مطلوب و بالایی نسبت به ایشان قرار دارد.
و اگر به جای پیدا کردن معیارها و ملاکهای سنجش خط فقر و دارا و ندار بودن خود، به دنبال گرهگشایی از نیازمند و فقیری باشید؛ مطمئنا نه تنها از تعلقاتِ نابجای ذهنی خود را خلاص خواهید کرد، بلکه در کنار آن با حیاتبخشی به زندگیِ مرده و بیروح یک نیازمند، شرایط را برای تولد دوبارهی یک انسان را فراهم خواهید نمود.