شکاف طبقاتی، عامل بروز ناهنجاری ها
یکی از مسائلی که در طول تاریخ همواره وجود داشته و امروزه همراه با شدت گرفتنش، توجه بدان نیز بیشتر شده است؛ مسئله ی شکاف ژرفی است که بین طبقات زندگی های بشری (در دو طبقه ی قشر ثروتمند و قشر فقیر) به وجود آمده و هر روز نیز این شکاف در حال بزرگتر شدن است.
اگرچه در خصوص این موضوع، مباحث متنوع و ضد و نقیض زیادی عنوان شده و می شود و حتی تعداد کثیری بر این اعتقادند که وجود این شکاف و فاصله و تجمیع ثروت در یک جا برای رشد و پویایی بشری نیازی ضروری است و فقدان آن موجب رکود و خمودگی نوع بشر می شود (مثلا کتاب “انجیل ثروت” اندرو کارنگی یکی از این موارد است) و همچنین این گروه از مردم، دلایل منطقی زیادی نیز برای این مدعای خود می آورند؛
اما آنچه که عیان و آشکار است این است که به هر حال، در کنار موارد به ظاهر سازنده ای که فاصله ی طبقاتی به همراه دارد، مضرات و خطرات بسیار زیادی از این بُعد و دوری دو طبقه ی اجتمای بوجود می آید و زندگی مادی و معنوی بشر را در حوزه های مختلف اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و … تحت الشعاع قرار می دهد.
ثروت برای رشد و شکوفایی
البته این موضوع که می گویند تجمیع ثروت می تواند موجب رشد، پویایی و سازندگی شود، به خودی خود مردود و اشتباه نیست، چراکه هر ثروتی که با طینت پاک انسانی و روحی بلند همراه و همسو شود، قطعا می تواند سازندگی و پویایی را به همراه داشته باشد؛ و قطعا کسی که در جایگاه خلیفةاللهی، موقعیت واقعی خودش (همان که خداوند برایش درنظر گرفته) را درک کرده و بپذیرد، می تواند از هر گونه بهره ی مادی در جهت بهبود شرایط زندگی و رشد بشری، فرهنگ سازی و … به نحو احسن استفاده کند
حتی مطالعه ی زندگی حضرات و بزرگانی که در طول تاریخ (از چندین هزار سال پیش تا امروز) از نعمت و مکنت بالایی برخوردار بوده اند گویای همین موضوع است؛ پامبرانی همچون حضرت یوسف و حضرت سلیمان، بانوی بزرگی همچون حضرت خدیجه، بزرگانی نظیر حضرت ابوطالب، ائمه ای همچون امام علی، امام صادق و … همه و همه گواهی بر این موضوع می باشند. چراکه دارایی بسیار زیاد هر یک از آنها در جهت کمک به نسل بشری (چه در آن زمان و چه پس از آن) بسیار موثر بوده است و امروز نیز هنوز آثار محرز این موضوع را می توان با نگاهی منصفانه به راحتی دید.
اما همان طور که مشخص است، این مسئله محقق نمی شود، مگر اینکه با سرشت انسانی گره خورده باشد.
بذل ثروت برای ثروت
و جالب است که یکی از راه های افزایش ثروت و نعمت، همین است که ثروت فعلی (چه بخشی و چه همه ی آنرا) در مسیر سازندگی خرج و صرف کنیم (البته با قواعد خاص خود که در متون دینی به تفصیل بدان پرداخته شده است)؛ چراکه مصرف صحیح و بجای ثروت، دقیقا در حکم حرص کردن گیاهان عمل می کند؛
یعنی همان طور که قطعِ اصولی شاخ و برگ گیاهان، نه تنها هیچ ضرری برایشان ندارد، بلکه اتفاقا می تواند بسیار برای رشد آنها مفید باشد، به همان صورت، هزینه کردن اصولی دارایی های مادی و ثروت نیز می تواند باعث فزونی آثار و برکات سازنده در زندگی فرد باشد که فزونی نعمت، تنها یکی از این آثار و برکات آن است.
در متون دینی نیز تاکید زیادی بر این شده است که با صرف مال در راهِ صحیح (راه های خدایی و اخلاقی)، بر فزونی و برکت مال خود دامن بزنید؛ و برای این موضوع نیز راه های زیادی همچون صدقه، انفاق، خمس، زکات و … توصیه شده است.
قرآن و انفاق مال
قرآن نیز انفاق را به مثال بذري می داند که موجب رویش هفت خوشه می شود و در هر خوشه نیز صد دانه وجود خواهد داشت؛ و این يعني همچون دانه ی بذری که با قرار گرفتن در زمينِ مناسب به هفتصد دانه بدل مي گردد، ثروت و نعمت هم با انفاق، می تواند رشدی چندصد برابری برای انفاق کننده به همراه داشته باشد.
همین طور قرآن بر این تفکر که بذل مال در مسیرهایی همچون انفاق، موجب از دست رفتن و کاهش آن مال می شود، نیز خط بطلان کشیده و می گوید «هر آنچه که [از مال خود] انفاق کنيد، چيزي جانشين آن مي شود».
روايات و بخشش
علاوه بر این، در روایات نیز بر بالندگی مال با انفاق تاکید شده و توصیه می شود که برای افزایش روزی، از انفاق غافل نشویم؛ به عنوان مثال در روایتی از پيامبر اکرم (ص) داریم که:
هر روز فرشته اي ندا مي دهد: «خداوندا، به انفاق کنندگان، عوض بده» و هر روز فرشته اي هم ندا مي دهد: «خداوندا، مال افراد بخيل را نابود کن»
و یا در روایات متعددی از پيامبر گرامي اسلام (ص) داریم که ایشان صدقه را از بهترین راه هاي جلب روزي و نزول رزق قلمداد کرده اند.
بخشش و کاهش فاصله ی طبقاتی
همان طور که بیان شد، شکاف طبقاتی چیزی است که همیشه در جوامع بشری بوده و امروزه بر وسعت این شکاف افزوده شده است. و اگرچه تجمیع ثروت نیز می تواند مسیر دهنده ی روشی بهتر در جهت پویایی، رشد و بالندگی انسان باشد، اما لزوما این ویژگی مثبت در مکان هایی که تجمیع ثروت صورت گرفته است، به چشم نمی خورد؛ از همین رو است که اسلام نیز همواره تاکید دارد که بخشی از ثروت ثروتمندان (بویژه آن بخشی که راکد مانده و مورد استفاده قرار نگرفته است) طبق قاعده به نیازمندان بخشیده شود.
و اگر با اندک نگاهی، در این تاکیدِ دین دقیق شویم، خواهیم دید که اجابت این تاکید ،آثار سازنده ی فراوانی در بردارد که چه در کوتاه مدت و چه در درازمدت می تواند برای فرد، اطرافیان او و حتی عموم مردم منفعت برساند. به عنوان مثال:
- بخشش شکاف اقتصادی و اجتماعی را کاهش می دهد
- بخشش نزدیکی قلبی و عاطفی را برای آحاد جامعه در پی خواهد داشت
- اتصال دارا و ندار از طریق بخشش، موجب افزایش درک متقابل این دو گروه خواهد شد
- در پی ایجاد همدلی هایی که از بخشش بوجود می آید، روند کارهای گروهی و تیمی نیز تسهیل می شود
- بخشش فرهنگ سازی را در پی دارد
- با بخشش و حل مشکلات مالی دیگران، بر میزان امنیت جامعه افزوده می شود
- بخششِ اصولی، از رکود دارایی ها و گندیدن آنها (به هر نحوه) جلوگیری می کند
- صرف دارایی مازاد در راه خیر (از راه انفاق، صدقه یا …)، پریشانی ذهنی را کاهش می دهد
- انفاق و بخشش مال، تعلق خاطر را از مادیات از بین برده و آرامش بیشتر را در پی خواهد داشت
- بازتاب بخشش، به زودی و یا در آینده به فرد و یا عزیزان آن بازخواهد گشت
و …
معرفی یکی از راه های اصولی بخشش
همان طور که در بالا، بارها به صورت مستقیم و غیرمستقیم اشاره شد، روند بخشش نیز باید اصولی باشد و در راهی بذل و بخشش صورت گیرد که اثرات سازنده ی آن بسیار زیاد بوده و اثرات سوء احتمالی اش در حداقل باشد؛ و اگرچه با اندک نظری به توصیه های دینی، موارد زیادی که این دو خصیصه را براورده سازد را شاهد خواهیم بود (همچون کمک به نزدیکان، آشنایان، در راه ماندگان، نیازمندان، ایتام و …)، اما یکی از سازنده ترین راه هایی که می توان بدین منظور انتخاب نمود، بخشش و انفاق در مسیر تسهیل زندگی ایتام و کودکانی است که پدر خود را از دست داده اند و برای زندگی خود پشتوانه و امیدی ندارند.